چند لطیفه ی با مزه
برای مشاهده ی همه ی لطیف ها به ادامه مطلب بروید
دزدی هواپیما
بچه: بابا, هواپیمای به این بزرگی را چطور می دزدند؟ پدر: اول
صبر
+++++++++++++
وقت ناهار
مهمان آهسته به پسر صاحبخانه: پسرجان شما کی ناهار
می خورید؟
پسر: مامانم گفت هروقت شما رفتید!!!!
+++++++++++++
قاضی و متهم
قاضی به متهم : خجالت نمی کشی؟ الان پنجمین بار است که
به
می آیید.
++++++++++++++
امتحان دیوانه ها
یک روز برای امتحان چند دیوانه، آنها را می برند کنار یک استخر
خالی از آب .
و پاهایشان شکست. مسئول آنها فکر کرد که آن یکی خوب شده.
پرسید : تو چرا نپریدی؟ دیوانه جواب داد: آخر شنا بلد نبودم.
+++++++++++++++++++
همه دیوانه ها بجز یکی پریدند داخل استخر و دست دادگاه می آیی . متهم : شما چی که هر روز به دادگاه می کنند برود بالا, کوچک که شد بعد می دزدنش!!!!